در میان انواع گوناگون تبعیض، اقتداری بر یکی از انواع آنها حکومت دارد که مانندش را سختیابی میآید. تبعیض به رنگــِ جنس و جنسیت، جهان دیروز و امروز را چمنزار شده و قدمتی همگام با تاریخ انسان میخواند. اساس تعریف آن، گویای مطلب میشود که به جهت نوع جنس و جنسیت» علیه افراد موضعی انتحار شود که سبب نامطلوبی و بدرفتاری باشد. جنس، تقسیمبندی از دیدگاه زیستشناسی را جمله میکند و به سه نوع نر، ماده و دوجنسی» تقسیم است. جنسیت نیز از نظرگاه اجتماع افراد را نقش و زاویه میگیرد که شامل توقعها و کلیشههایی است که به یک جنس امضاء میشود.
قشربندی حاکم بر جوامع از سالهای کور تا امروزه کمبینا، گونهای را بر دیگری اقتدار داشته است و همانا، کلیشه جنس و جنسیت افراد در لایه لایه زندگی اجتماعی دخالت میفشارد. تلخرفتاری معمول بر جهان، بیرحمانه و ظالمانه تبعیض جنسی و جنسیتی را بر سمت ن» ترازو داشته است امّا بر مردان به میزانی و دوجنسهها یا همان Hermaphrodites (به شدّتی غیرقابل انکار) نیز از زوایای مختلف مملو میشود که هر کدام را مثال خواهم شد.
در وصف زندگی هرمافرودیتها همان کفایت دارد که ما آنها را در اجتماع به ندرت تماشا میشویم و هرگاه که میشویم نیز با نگاههای کنجکاوانه، تمسخرآمیز، تحقیرمحور و. عذابی جهنمی را بر آنها انفجار میکنیم. اطلاعات ما در موردشان آنقدر اندک است که بارها با تَراجـِنسیها یا همجنسگراها اشتباه گرفتار میشوند. پرواضح است که علیه آنها تبعیضهای بسیاری، فراوان میشود. در کدام فرم ثبتنام، گزینهای غیر از مرد یا زن را دیدهاید؟ در کدام سرویس بهداشتی، سرویس مخصوص برای آنها یافتهاید؟ با اطرافیان راجع به آنها صحبت کنید، محتمل میآید که یا تمسخر روا شود و یا آنها را از زاویه یک وضعیت نامتعارف» سخن بخوانند. بخش عمدهای از افراد نیز ارتباط اجتماعی با آنها را ناصَلاح و یا حتّی چندشآور اعتراف میشوند. همه اینها تبعیض است، تبعیضی به رنگ جنس و جنسیت که باید به دیوار رگبار شود.
هر گاه سخن از تبعیض جنسی انتقال میگردد، سریعاً تبعیض علیه ن را گفتگو میطلبد امّا واقعیت آن است که مردان نیز طعم تبعیض جنسی و جنسیتی را به میزانی کمتر زجر آمدهاند. به عنوان مثال چرا تصور یک مرد برای برخی مشاغل (مثلاً گلدوزی) نامتعارف میماند؟ زیرا کلیشههای اجتماعی نقش مرد را متناسب با آن شغل نمیداند و همانا تبعیضی به رنگــِ جنسیت است. یکی از تفریحات وقتپراکن وِی، حضور در مکانی است که ساعاتی را با خودرو توقف میآید و خویشتن را با نوشیدنی و موسیقی ضیافت میسازد. آن مکان مشرف به خیابان است و بارها مشاهده آمده است که هرگاه یک زن بر خیابان ایستادن میشود، بیشمار تاکسی و اتوبوس ترمز میکشند امّا اگر مردی ایستادن کند، تعداد ترمزهای تاکسی و اتوبوس افتی قابل تامل خواهد داشت. مسلماً خودروهای شخصی که علّت ترمزشان چیزِ دیگری است را فاکتور خواندهام لذا عدم ترمز تاکسیها و اتوبوسها تبعیض منفی علیه مردان دارد. مثالهای متعدد دیگری را نیز ذکر میطلبد امّا همین مقدار را مطلوب است.
و امّا رنگیترین نوع تبعیض که تحت عنوان تبعیض جنسی و جنسیتی، سیطرهای نفرتآور و سیاه بر دنیای ن را بتنکاری شده است. تبعیض علیه ن به بهانه جنس و جنسیت را با ذکر یک جمله، حکایت را ختم خواهد بود؛ چون زن است پس .! به جُرم» زن بودن، اجباراً باید پوشش را طوری پارچه کند که فشاری بر مردان وارد نشود. به بدن و زندگیاش مالکیت ندارد و برای خروج از کشور مجوز صاحبش» را باید کسب شد. از مشاغل بسیاری منع میشود زیرا زن است و برای یک زن، رانندگی تریلی زشت» است. زن است پس وظیفه خانهداری و تمکین به صاحبش را نباید فراموش کند. زن است پس او را از ورود به ورزشگاه یا دریا منع کنید. زن است پس چه نیازی به قسمی برابر از ارثیه یا دیهای برابر است؛ جانش را نیمبها احتساب کنید. تصور شدهاید در میان جهان سوّمیها چنین مسائلی جریان است؟ بدانید و آگاه باشید که ستمکاری علیه ن ریشه در اعماق تاریخ دارد. به این یا آن کشور یا مکتب فکری محدودیت ندارد، هرچند در برخیها میزانش بسیار، بسیار است ولیکن تلخکامیاش جهانی است. همچنان در کشورهای پیشرفته نیز تبعیض علیه ن ستون زده است و حقوقشان به یغما میرود زیرا در تقسیمبندی جنسی و جنسیتی، قرعهشان به نام زن بودن» کجبختی افتاده است. در این منزل، بغضی گزاف و خشمی نابیان را اثاثیه دارم؛ باشد که روزی همه تبعیضگراها را رَنده ساخته و با پنیر کاونه، داکتر هَنیبال در ملبرون ستارهها را باران شود.
تبعیض ,زن ,آنها ,نیز ,علیه ,جنس ,است که ,جنس و ,است و ,زن است ,و جنسیت
درباره این سایت